05:13 2612 2020-10-26 13:58:22
|
|
Xxx دسته بندی ها
بهترین کار ضربه صفحه اصلی انجمن لاتین کون جنسیت
عکس های سکسی مادر وپسر
|
فیلم های دقیق بزرگسالان توضیحات: من هنوز از آنچه اتفاق افتاده شوکه شده ام! من اغلب داستانهایی مثل این را در اینترنت می خواندم و هیجان زده می شدم ، اما فکر نمی کردم این اتفاق برای من بیفتد! به طور کلی ، من 22 ساله هستم و در آستانه زندگی می کنم. من نمی خواهم اسم واقعی دختر را بدهم ، بنابراین ادامه خواهم داد که او را Azel بنامم. من از طریق دوستان با او در دانشگاه ملاقات کردم. به من گفته شد که او زن کاملی است ، سیگار نمی خورد ، نمی نوشد و راه نمی رود. البته بعد از 5 تلاش اول او را به رختخواب برد ، فهمیدم که او باکره است و تصمیم گرفتم که این دختر دو خرما نباشد. من واقعاً او را دوست داشتم و مصمم بود كه رابطه جدی داشته باشد. دوستیابی را از سپتامبر 2013 شروع کردیم. همیشه می گفت قبل از عروسی این کار را نمی کند. ما حیوانات خانگی درست کردیم و تماشا کردیم و او به طرز حیرت انگیزی حرفه ای بود ، که در پاسخ گفت که او اغلب پورنو تماشا می کند و همه چیز را از آنجا یاد می گیرد. در نتیجه ، من تا ژوئن 2014 موفق به شکستن آن شدم و او تسلیم شد. با این حال ، آن را به آسانی آمد که من تعجب کردم و خون وجود ندارد. خوب ، خوب ، من فکر کردم ، شما هرگز نمی دانید. در یونی ، رابطه جنسی قطعاً کلاسیک است. ترساندن چیزی در دهان نیست! او گفت فقط آخرین فاحشه ها انجام می دهند. بله ، من در وفاداری او شک ندارم. بعد از 3 ماه مقاربت ، من در مورد نوساناتش به او گفتم و چگونه این امر باعث می شود فردی عادی به نظر برسد. البته همه اینها فقط در خیالات تختخواب بود و او همیشه آن را می خندید و می گفت هرگز! بله ، من می دانم که جرات این کار را نمی کنم. اما قاطعانه مودب بود. بنابراین در اوایل نوامبر 2014 ، با او جنگیدیم. بله ، این تقصیر من است ، اما من به جزئیات نمی پردازم. در تاریخ 10 نوامبر ، وی به مدت 4 روز در یک سفر کاری به آلماتی می رفت. من فکر کردم ، خوب ، ما خیلی دور خواهیم بود ، خنک خواهیم شد و برمی گردیم - ما صلح خواهیم کرد. اما اینجا نیست ... ساعت 9 به نظر می رسید که دوباره در تماس هستیم و ساعت 10 صبح او را به ایستگاه بردم ، اما این بار احساس کردم که او سرما خورده است و شرم و عصبانیتی که ظاهراً در داخل او بود کم نمی شود. لعنتی ، او خواهد آمد و خودش را به آغوشش خواهد انداخت ... من صبح روز یازدهم به او زنگ زدم: "حال شما چطور است ، آقا؟" درک؟ "بله ، من وارد شده ام ..." "آیا مشخص است که با قطار به چه کسی سفر می کردم؟" "" دختری با یک نوزاد و یک دختر "" پاک (مثل یک سنگ از روح من ، وگرنه انواع خیالات را می خوانم =)) - حالا به هتل؟ - بله ... خوب ، من با شما تماس می گیرم ، خجالت آور است که بگویید - باشه ، شادی ، چطوری چکار می کنی؟ با من تماس بگیر من V. Conducte را تمام روز نوشتم ، و عصر مجبور شد برای شام برود. عصر شب تماس گرفتم و گفتم: "بیا ، چه چیزی در مهمانی است؟" "بله - چه مدت خواهی بود؟" "من نمی دانم ، آنها می گویند تا 11:00." "روشن است ... هنوز هم کتک می زند؟" "شما چه فکر می کنید؟ با عرض پوزش ، فایده ای ندارد! شما درس نگرفتید! خیلی زیاد ، که من به 00:20 رفتم و او صد VK کردم. می نویسم: "آیا شما در حال حاضر در هتل هستید؟" "نه ، با کی می رویم؟" "آنها به من سوار می شوند." "چه کسی؟" "دوستان کار" "من می بینم ، خوب ، چگونه می نویسید در اتاق؟ خوب 01:10 بدون تماس تلفنی ، بدون نامه. قبلاً هزار بار زنگ زده ام و گرفته نشده است. من به صورت آنلاین جستجو می کنم! - آیا شما در خانه هستید؟ - بله - چرا لوله را نمی گیرید؟ - ساکت ایستاده بود - اما تو ننوشتی ، مگه نه؟ - مشغول ، ما در اتاق چای می نوشیم - با کی؟ - خوب ، با آیدار و آسگاد که من هستم ، آنها سوار من شدند ... من به آنها زنگ زدم ، وگرنه به نوعی شرم آور است - منظورم ناراحت کننده است؟ چه فحش؟ در معرض دید از پشت درب ، هیچ جوابی وجود ندارد. آفلاین. تماس - در دسترس نیست. من خیلی عصبانی بودم اما هیجان زده. آیا او با آنها می خوابد؟ نه ، بدون هیچ دلیلی. چه کسی اینجا است ، اما البته او اینطور نیست. سعی در ترغیب من کرد. احتمالاً هیچ کس ، دهلی تماشا نمی کند. دوباره در ساعت 2 بامداد آنلاین می نویسم: - چیکار عکس های سکسی مادر وپسر میکنی؟ چه چیزی گم شده است (سپس من تماس گرفتم - او انتخاب نکرد ...) - دروغ می گویم ... برهنه) - هوم) آیا آنها خارج هستند؟ - نه - منظورم؟ فاک * ، من نمی فهمم. - مستقیم ، آنها اینجا هستند ... من برهنه می خوابم. - چیزی خوردی؟ - نماینده مجلس - Assel ،
|